دوجنسگرایی یکی از چهار نوع گرایش جنسی (همجنسگرایی ، دگرجنس گرایی ، دوجنس گرایی و غیر همجنس گرایی) است. در دوجنسگرایی ، همانطور که از نامش پیداست ، فرد برای داشتن یک رابطه عاطفی و جنسی تمایل به داشتن هر دو جنس مخالف و یا جنس مخالف دارد.
این وضعیت شرایط و چالش های خاصی را ایجاد می کند و گاهی پذیرش آن برای شخص و دیگران بسیار دشوار است. دوجنسگرایان مراحل مختلفی را برای پذیرش گرایش جنسی خود طی می کنند و طی آن درگیر احساسات و مشکلات خاصی می شوند.
بسیاری از افراد وقتی از دوجنسگرایی جنسی و عاطفی همسر خود مطلع می شوند گیج و گیج می شوند و نمی دانند چه کاری باید انجام دهند. خواندن این مقاله به شما در درک بهتر دلایل و یافتن راه حل مناسب کمک می کند.
بایسکشوال چیست؟
دوجنسیتی شامل جاذبه عاطفی ، کشش جنسی ، یا رفتار جنسی با افراد هر دو جنس است. یعنی افراد دوجنسگرایان هم از نظر جنسی و هم از جنس مخالف تمایلات جنسی و احساسی دارند. دوجنس گرایان برخلاف تراجنسیتی ها تمایلی برای تغییر جنسیت ندارند و جنسیت خود را دوست دارند. برای اطلاعات بیشتر در مورد افراد تراجنسیتی کلیک کنید.
در حقیقت ، یک فرد دوجنس گرا میل جنسی به بیش از یک رابطه جنسی دارد. دلایل این امر می تواند بسیار پیچیده باشد. برخی معتقدند که تفاوت های ساختاری و شیمیایی بین مغز دوجنسگرایان و دیگران وجود دارد.
ترکیبی پیچیده از دلایل بیولوژیکی و ژنتیکی با شرایطی که در بدو تولد رخ می دهد ، می تواند منجر به این وضعیت شود. برخی از چالش های آموزشی و عوامل روانشناختی خانواده نیز ممکن است در آن گنجانده شود.
چالشهای بایسکشوال
کلیشه های مختلف جنسیتی در جامعه وجود دارد که باعث می شود افراد جامعه دوجنسیتی را به رسمیت نشناسند. معمولاً افراد افراد را در گروه همجنسگرایان و دگرجنسگرایان طبقه بندی می كنند و میانگین موقعیت را چنین نمی دانند.
برخی افراد تصور می کنند که دوجنس ها افرادی هستند که هنوز بر چالش هویت خود غلبه نکرده اند و تکلیف آنها با گرایش جنسی مشخص نیست. بنابراین در آینده یا همجنسگرایان مطلق می شوند یا همجنسگرایان مطلق. برای اطلاعات همجنسگرایی کلیک کنید.
چالش دیگری که دوجنسگرایان با آن روبرو هستند بی اعتمادی جامعه به آنها است. باور عمومی افراد جامعه این است که دوجنسگرایان ناپایدار هستند و خواسته های جنسی آنها نوعی انحراف جنسی تلقی می شود.
به دلیل وجود چنین کلیشه هایی در جامعه و طرد شدن توسط افراد دیگر و عدم حمایت اجتماعی از آنها ، دوجنسگرایان معمولاً گرایش جنسی خود را پنهان می کنند و خود را به عنوان دگرجنسگرای (همجنسگرای مطلق یا دگرجنسگرایی مطلق) معرفی می کنند. برای اطلاعات بیشتر در مورد اختلالات عملکرد جنسی کلیک کنید.
این ناتوانی در ایجاد گرایش و طرد جنسی ، چه توسط همجنسگرایان و چه دگرجنسگرایان ، باعث استرس و اختلالات روانشناختی می شود. این می تواند به خطر بیشتر خودکشی منجر شود. اما آیا دوجنسگرایی واقعاً در گروه اختلالات جنسی قرار دارد؟ پاسخ این س stillال هنوز مشخص نیست و اختلاف نظرهای زیادی در این مورد وجود دارد.
سلامت روان در بایسکشوال
یکی از اصلی ترین مشکلاتی که در مورد دوجنسگرایی به ذهن خطور می کند این است که آیا این یک اختلال روانی است یا خیر و بنابراین باید درمان شود. پاسخ به این سوال بسیار پیچیده است. انجمن روانشناسی آمریکا گفت که میل جنسی را می توان بین همجنسگرایی مطلق و دگرجنسگرایی مطلق قرار داد.
یعنی لازم نیست فرد همجنسگرا یا دگرجنس گرا باشد. از طرف دیگر ، برخی فشارهای جامعه می تواند این افراد را گیج کند ، یا عدم آموزش جنسی لازم می تواند یک نوجوان یا جوان را فکر کند که وضعیت آنها غیرطبیعی است.
نحوه تشخیص بایسکشوال
درک جنسیت فرد لزوماً به معنای داشتن تجربه در این زمینه نیست. با تصور و فکر کردن در مورد آن ، فرد متوجه می شود که افرادی از هر دو جنس وجود دارند که تمایلات جنسی و عاطفی نسبت به آنها دارند. در این حالت ، روانشناسان مقیاس هایی ساخته اند که با پر کردن آنها می توان ایده روشنی از گرایش جنسی آنها به دست آورد.
آیا من بایسکشوال هستم؟
هیچ آزمایش دقیقی برای اندازه گیری دوجنسگرایی وجود ندارد ، اما اگر به دوجنس گرا بودن خود مشکوک هستید ، یک راه تحقیق در مورد گرایش ها و تمایلات شما برای تماشای فیلم و عکس است. به عنوان مثال ،
همجنس گرایان از تماشای فیلم و عکس از جنس مخالف تمایلی ندارند ، در حالی که افراد دوجنسگرایان از عکس ها و فیلم های زن و مرد به طور یکسان لذت می برند و به همان اندازه مورد علاقه هر دو جنس هستند.
البته بخاطر داشته باشید که زنان دگرجنس خواه ممکن است به طور طبیعی تمایل به دیدن عکس و فیلم از زنان دیگر داشته باشند و این تمایل اندک را نباید با دوجنسگرایی اشتباه گرفت. با این حال ، بیشتر افراد از اوایل بلوغ و حتی زودتر از آن در مورد گرایش جنسی خود مطلع می شوند.
مراحل رشد هویت دوجنسیتی
اولین مرحله در رشد هویت ، مرحله سردرگمی است. در این دوره فرد نسبت به خودش بدبین است و از دیدن هم همجنسگرایی و هم همجنسگرایی متعجب و مضطرب می شود. غالباً در این مرحله افراد برخی از گرایشات خود را انکار می کنند و سعی می کنند خود را طبیعی نشان دهند و می گویند جنس دگرباش هستند.
مرحله دوم زمانی اتفاق می افتد که فرد متوجه شود وضعیتی به نام دوجنسیتی وجود دارد. در این مرحله ، آنها معمولاً درگیر چگونگی برقراری رابطه با شریک زندگی خود هستند و سوالاتی مانند وفاداری برای آنها ایجاد می شود.
مرحله سوم زمانی اتفاق می افتد که فرد خود را به عنوان دوجنس معرفی کند. یعنی فرد خود را در هویت جنسی خود تثبیت می کند و آن را می پذیرد. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد هویت جنسی کلیک کنید.
در آخرین مرحله ، وقتی ناامنی ثابت است ، همیشه در چالش و تردید بین همجنسگرایان و دگرجنسگرایان باقی می ماند. گاهی ممکن است بیشتر به یک طرف تمایل داشته باشد و به هویت دوجنسیتی خود شک کند. عدم اعتماد اطرافیان و کلیشه های ذکر شده این وضعیت را بدتر می کند.
گسترش دوجنسیتی
مطالعات شیوع متفاوت دوجنسگرایی را محاسبه کرده اند. بسیاری از افراد ممکن است در طول زندگی خود با یک همجنس باز رابطه جنسی داشته باشند و هنوز هم جنس مخالف داشته باشند. همه این افراد لزوما دوجنس گرا نیستند و دوجنسیتی محسوب نمی شوند. برخی مطالعات شیوع ۱ تا ۳ درصد را در مردان و زنان در سنین ۱۸ تا ۴۴ سال تخمین می زنند.
ازدواج در دوجنسگرایی
افراد دوجنسیتی ممکن است در نهایت تصمیم بگیرند که با یک نفر زندگی کنند. اما این حالت ناامنی ممکن است دائمی باشد و گرایش هایی به افراد از جنس مخالف وجود داشته باشد. اما این بدان معنا نیست که ازدواج آنها ناپایدار یا بی وفا خواهد بود. مثل همه ازدواج های دیگر ، یکی تصمیم می گیرد با هم زندگی کند و تصمیم می گیرد که در یک رابطه بماند یا نه.
همانطور که بعد از ازدواج می توان همه دگرجنس گرایان را به سمت دیگران جذب کرد ، اما به دلیل مشکل ارادت به زندگی زناشویی آنها ، دوجنس ها نیز می توانند همین کار را انجام دهند.
————.
آشنایی با معنی بایسکشوال و دوجنسگرایی
بایسکشوال یا دو جنس گرایی یکی از انواع گرایشات جنسی است. در گرایش بایسکشوال فرد به دو جنس دختر و پسر گرایش پیدا میکند. این فرد میتواند هم با جنس موافق و هم با جنس مخالف خود رابطه عاطفی و جنسی برقرار نماید.
این گرایش جنسی شرایط خاصی را ایجاد میکند که ممکن است پذیرش آن برای اطرافیان فرد مشکل باشد. دوجنسگراها در جریان پذیرش گرایش خود با احساسات و چالشهای خاصی رو به رو میشوند.
بسیاری از افراد با فهمیدن این نکته که شریک جنسی و عاطفیشان دوجنسگراست آشفته میشوند. با آگاهی از گرایش جنسی بایسکشوال میتوانید این گرایش را در خود تشحیص دهید و با کمک گرفتن از یک فرد متخصص، گرایش خود را مدیریت نمایید.
بایسکشوال چیست؟
بایسکشوال به معنی داشتن رفتار جنسی و عاطفی به هر دو جنس موافق و مخالف میشود. یعنی افراد دو جنس گرا به هر دو جنس دختر و پسر میل جنسی و عاطفی یا هر دو میل را دارند. دو جنس گراها تمایلی به تغییر جنسیت خود ندارند و با جنسیتشان کنار میآیند.
میتوان گفت فرد بایسکشوال به بیش از یک جنس میل جنسی دارد. این امر میتواند به دلایل مختلفی بوجود آمده باشد. برخی تحقیقات نشان داده که بین مغز تک جنسگرا و دو جنس گرا تفاوتهای ساختاری و شیمیایی وجود دارد.
دلایل پیچیده و ترکیبی از علل ژنتیکی، محیطی و شرایطی که در بدو تولد برای فرد اتفاق میافتد، میتواند باعث بروز این گرایش در یک فرد بشود. اگر در تربیت فرزند یک سری چالشها بوجود بیاید، احتمال بروز این گرایش در بزرگسالی بیشتر میشود.
چالش هایی که بایسکشوال ها با آن رو به رو هستند
افکار سنتی که در جوامع وجود دارد باعث میشود مردم یک دوجنسگرا را به رسمیت نشناسند. در جوامع معمولا انسانها را تک جنس گرا یا هم جنس گرا میبینند و در نتیجه حد وسطی برای آن در نظر نمیگیرند.
بعضی افراد فکر میکنند دو جنس گراها با جنسیت خود کنار نیامده و تکلیفشان با گرایش جنسیشان معلوم نشده است. بنابراین در آینده یا هم جنسگرا و یا دگر جنسگرا میشوند.
دومین چالشی که افراد بایسکشوال با آن رو به رو میشوند، بی اعتمادی جامعه به آنهاست. باور عمومی به این شکل است که بایسکشوالها بی ثبات بوده و تمایلات جنسی آنها به نحوی کژکاری جنسی به حساب میآید.
به خاطر وجود این افکار در جامعه و طرد شدن این گرایش، دو جنس گراها معمولا از ابراز اینکه به هر دو جنس علاقه جنسی و عاطفی دارند پرهیز میکنند. آنها در جامعه معمولا خود را هم جنس گرای مطلق یا دگر جنس گرای مطلق معرفی میکنند.
این که بایسکشوالها نمیتوانند گرایش جنسی خود را بروز دهند، سبب ایجاد فشارهای روانی و روحی در آنها میشود. آنان از سوی هم جنس گراها و جنس مخالف خود طرد شده و احساس بدی پیدا میکنند. این مسئله ممکن است تا حدی پیش برود که دست به خودکشی بزنند
اما آیا اصلا دو جنسگرا بودن یک نوع اختلال جنسی محسوب میشود؟ پاسخ این سوال هنوز مشخص نشده و نظریات گوناگونی در این راستا داده شده است.
دوجنسگرایی و سلامت روان
یکی از مسائلی پیش روی هر بایسکشوال این است که آیا این یک اختلال روانی محسوب میشود؟ باید در صدد درمان این گرایش برآمد یا خیر؟ پاسخ به این دست سوالات بسیار پیچیده است.
انجمن روانشناسی آمریکا اعلام داشته که میل جنسی میتواند بین یک طیف از هم جنس گرایی مطلق تا دگر جنس گرایی مطلق قرار گرفته باشد.
یعنی هیچ اجباری وجود ندارد که فرد حتما هم جنس گرا یا دگر جنس گرا باشد. از طرف دیگر فشارهای روانی جامعه، عدم حمایت و طرد شدن میتواند باعث احساس غیرعادی بودن در فرد شود. در همچین مواقعی ممکن است بخواهد خودش را درمان کند پس بهتر است آموزشهای جنسی به خوبی انجام شود.
تشخیص بایسکشوال
تشخیص بایسکشوال بودن نیازمند داشتن تجربه در این زمینه نیست. فرد با تخیل و تصور میتواند متوجه شود به چه چیزی گرایش دارد. افرادی که بایسکشوال هستند در تصور و تخیل خود به دو جنس مخالف و موافق میل جنسی و عاطفی دارند.
تست دقیقی برای تشخیص دوجنسگرا بودن وجود ندارد. یکی از راههای تشخیص گرایش جنسی این است که احساس خود را در مقابل عکسها و فیلمهای گوناگون بررسی کنید.
به عنوان مثال کسی که هم جنسگرا باشد به مشاهده عکسها و فیلمهای مربوط به جنس مخالف علاقهای نشان نمیدهد. یا اگر فردی دو جنسگرا باشد از مشاهده هر دو جنس دختر و پسر احساس لذت میکند.
البته باید توجه کنید که زنان دگر جنسگرا با دیدن تصاویر و فیلمهای هم جنس خود کمی لذت میبرند و این لذت طبیعی را نباید با دو جنسگرا بودن اشتباه گرفت. همچنین افراد به طور طبیعی از اوایل بلوغ یا قبل از آن به گرایش جنسی خود پی میبرند.
ازدواج بایسکشوالها و دوجنس گراها
افراد بایسکشوال ممکن است تصمیم بگیرند با یک شخص (یک جنس) زندگی کنند. اما حالت بدبینی و بی اعتمادی میتواند همیشگی باشد. ممکن است تمایلات به افراد دیگر با جنسهای دیگر هم حضور داشته باشند.
اما این به معنی بی ثبات بودن ازدواج آنها یا حتمی بودن خیانت در این ازدواجها نیست. مانند تمام ازدواجهای معمولی دیگر، فرد تصمیم میگیرد تا آخر عمر با یک نفر زندگی مشترکی داشته باشد. همه افراد با هر گرایشی قبل از ازدواج تصمیم اینکه رابطه متعهدانهای داشته باشد یا نه را میگیرند.
منبع:
—————.
چرا مسائل بهداشت روانی در بین دوجنسگرایان (بایسکشوالها) بیشتر است؟
بایسکشوال چیست؟
بایسکشوال به کسی اطلاق میشود که نسبت به همجنس و غیرهمجنس خود جذابیت جنسی و عاشقانه را تجربه کند. زمانی که شما میفهمید شریک عاطفیتان دو جنسهگرا یا بایسکشوال است، مسلماً ضربه عاطفی شدیدی را تجربه میکنید. در ادامه به ویژگیهای این پدیده میپردازیم.
افراد دوجنسگرا یا بایسکشوال هیچ تمایلی به تغییر جنسیت خود ندارند و با مرد یا زن بودن خود راحت هستند؛ اما از نظر عاطفی، احساسی و جنسی به هر دو جنس جذب میشوند. این افراد ممکن است تصمیم بگیرند که با یک فرد زندگی کنند، اما تردید آنها از بودن در کنار یک زن یا مرد دیگر ممکن است همواره زندگی آنها را دچار تلاطم کند.
سالهاست که تحقیقات در مورد جمعیت LGBTQ اطلاعات چالشبرانگیزی راجع به افراد دوجنسگرایان کشف کرده است. آنها مشکلات عاطفی و اضطراب را به میزان بیشتری نسبت به همجنسگرایان و همجنسبازان تجربه میکنند.
بایسکشوالها در طول عمر خود، افزایش رضایت کمتری از زندگی را نشان میدهند. دوجنسگرایان به عنوان یک گروه، کمترین حضور را در جمع دوستان، خانوادهها و همکاران دارند و کمتر در رویدادها شرکت میکنند یا از کار در مشاغل بیشتری تحریم میشوند.
محققان در مقایسه با سایر اقلیتهای جنسی در یافتن بایسکشوالها برای شرکت در مطالعات مشکلات بیشتری دارند. این امر معمولاً تا حدودی به نرخ پایین آمار وجود افراد بایسکشوال نسبت داده میشود.
ممکن است این عوامل بین دوجنسگرایان زن و مرد تفاوت وجود داشته باشد، زیرا دوجنسیتیهای مرد اغلب دوجنسگرایی خود را مانند یک لکه ننگ گزارش میدهند.
تحقیقات جدید منتشر شده در Journal of General Clinical Australia، نتایج نظرسنجی «من که هستم» را در مورد ۲،۶۵۱ استرالیایی که خود را دوجنسیتی معرفی کرده بودند، بررسی کردند.
همچنین هویت دوجنسیتی آنها، ویژگیهای روابط فعلیشان، احساساتشان در مورد دوجنسیتی بودن و سلامت روانیشان را مورد بررسی قرار داد.
نمونه آماری
این مطالعه بسیاری از یافتههای تاریخی را تکرار و سطوح تکاندهندهای از مبارزات عاطفی این اقلیت جنسی را نشان داد. اکثریت نمونه (۵۸٪)، میزان پریشانی روانشناختی را بسیار زیاد گزارش کردند.
در بین این اختلالات سابقه اضطراب، افسردگی و اختلالات خورد و خوراک، شایعترین تشخیص گزارش شده است. ۶۷٪ گزارش کردند که اختلالشان توسط متخصصان روان تشخیص داده شده است.
تقریباً نیمی از پاسخدهندگان در طی دو سال گذشته خودزنی یا افکار مربوط به خودکشی را گزارش کردهاند. یک نفر از هر چهار نفر (۲۸٪) در زندگیاش اقدام به خودکشی داشته و ۷۸٪ در موردش فکر کرده بودند.
اما این مطالعه همچنین به نتایج قانع کنندهای دست یافت. مثلاً به ما کمک کرده است ماهیت چگونگی تعامل دوجنسگرایی با سلامت روان و مسائل رضایت از زندگی را بفهمیم.
مساله اول اینکه
دوجنسیتیهایی که دارای سطح بالاتری از «طبیعت هراسی» (ترس از عوامل موجود در طبیعت مانند مار) شده بودند، شادی کمتری را در زندگی خود تجربه میکردند.
این تعامل با زندگی در قالب سوالاتی مانند «آیا شما هرگز احساس کردهاید که رابطه جنسی شما بد است یا اشتباه؟» اندازهگیری میشود و میتواند نشاندهنده احساس نارضایتی افراد از گرایش بایسکشوال آنها باشد.
بهعبارت دیگر، اکثر این افراد آرزو میکنند کاش بایسکشوال نبودند و یا کاش میتوانستند احساسات و علاقههای بایسکشوالشان را از بین ببرند. این افراد احساس میکردند بایسکشوال بودنشان، مشکلی در زندگیشان است.
در وهله دوم و شاید مهمتر از همه
بایسکشوالهایی که اکنون در رابطه دگرجنسگرایانه بودند و بهویژه کسانیکه در یک رابطه دگرجنسگرایانه با شریکی بودند که گرایشات بایسکشوال را قبول نمیکرد، نسبت به مشکلات روانی و اختلالات روانشناختی، بسیار آسیبپذیرتر بودند.
پریشانی این افراد از این بود که با ناتوانی در بیان بایسکشوال بودن خود، دست و پنجه نرم میکنند. شاید تلاش میکردند علاقههای همجنسگرایانه خود را سرکوب یا مهار کنند. آنها احساس میکردند شریک اصلیشان آرزو میکند کاش بایسکشوال نبودند.
جالب است بدانید که نتایج نشان داده، داشتن همسالان و دوستان LGBTQ باعث کاهش عدم احساس رضایت از زندگی میشود. این موضوع، یک یافته مهم است،
چرا که بسیاری از پزشکان اغلب سعی میکنند با کمک به آنها در ایجاد یک گروه همسالان حامی و پذیرنده به افراد بایسکشوال کمک کنند. اگر تغییری در حمایت و پذیرش از سمت شریک اصلی زندگیشان وجود نداشته باشد، این مداخله ممکن است بیاثر باشد.
این مطالعه محدودیتهایی دارد که باید آنها را در نظر بگیریم.
اول آنکه
این رابطه از نوع همبستگی است و بنابراین نمیتوانیم علیت را در تحقیق تعیین کنیم. به عنوان مثال، این احتمال وجود دارد بایسکشوالهایی که دارای نفرت و ناراحتی بالاتری از خود هستند، احتمالاً رابطه ناهماهنگ با کسی را انتخاب کنند که بایسکشوال بودن آنها را نپذیرد.
در مرحله دوم
این مطالعه تفاوت بین جنسیتها را مشخص نمیکند. عامل جنسیت در تجزیه و تحلیلها کنترل شده و اگر تفاوتهای جنسیتی اثرگذار بوده باشند، در نتایج مشخص نشدهاند. همانطور که در بالا ذکر شد، تفاوت جنسیتی در بایسکشوالها وجود دارد.
بهعنوان مشکل آخر
این مطالعه به افراد اجازه داد تا بدون شرح جزئیات بیشتر، خود را بهعنوان بایسکشوال معرفی کنند. دریک مطالعه مشهور، بایسکشوالهای مرد که خودشان چنین تشخیصی در مورد خود داده بودند، الگوی تحریک بایسکشوالها را نشان نمیدادند. بنابراین، بایسکشوالی که خودش این گرایش را تشخیص داده باشد، ممکن است بازتابدهنده یک بایسکشوال با تعریف استاندارد آن نباشد.
بنابراین، این مطالعه جدید نشان میدهد افرادی که خود را بایسکشوال معرفی میکنند، در معرض آسیبهای روانی زیادی قرار دارند. همچنین در زندگیشان با مشکلات عاطفی دست و پنجه نرم میکنند و ممکن است از افسردگی و اضطراب رنج ببرند. آنها در معرض ریسک بسیار بالایی برای خودکشی و افکار خودآزاری قرار دارند. همچنین مستحق حمایت موثر، دلسوزانه و پذیرش در مورد این مسائل هستند.
اما علاوه بر درمان علائم این شرایط، ضروری است پزشکان با بررسی احساس آنها نسبت به خود و بایسکشوال بودن، به آنها نزدیک شوند. همچنین در این بین رابطه و شریک زندگی آنها نیز در نظر گرفته شود.
کمک به بایسکشوالها در بررسی علت و احساسشان در مورد گرایششان ممکن است فرصتی برای آموزش و اکتشاف ارزشهای جدید و مثبت جنسی فراهم کند. کاهش بیوفوبی درونی ممکن است خطر آسیب به خود و پریشانی عاطفی را کاهش دهد.
منبع:
دکتر سنایی